سه شنبه ۴ خرداد ۱۳۸۹ ساعت 11:27 توسط یوسف راد | 


تو آنجا بودی در آن لحظه که پیر جماران گفت : بسیج شجرة طیبّه و درخت تناور و پرثمری است که شکوفه‌های آن بوی بهار وصل می‌دهد. آن مرد فرزانه تورا شناخت که گفت :  اگر بر کشوری نوای دلنشین تفکر بسیجی طنین انداز شد چشم طمع دشمنان و جهانخواران از آن دور خواهد شد .   ما فقط این جملات را سالها تکرار کردیم و از درک عمق آن محروم ماندیم . تو چه کردی که آن مرد الهی فرمود :  بسیج لشگر مخلص خداست که دفتر تشکل آن را همة مجاهدان از اولین تا آخرین امضاء نموده‌اند. کدام اولین و کدام آخرین؟ چه رازی میان تو و او بود که می گفت : در این دنیا افتخارم این است که خود بسیجیم.

 ما باز هم شنیدیم و آنچه او دیده بود ندیدیم و فقط پیکرهای شهدایمان را بردوش کشیدیم و به خاک سپردیم . 

بسیج در خرمشهر چه کار خدایی کرد که خمینی کبیر فرمود خرمشهر را خدا آزاد کرد و تو را یدالله دانست و دست خدا  را از  آستین تو ،  برون آمده دید . 

به فکرم افتاد که هر تفکری در اثنای گذر زمان گاه دچار انحراف و گاه دچار نابودی خواهد شد اما تو بر چه اساسی استواری که اکنون پس از 30 سال ولی امر مسلمین جهان حضرت سیدعلی در وصف تو بگوید :  بسياري از پيشرفتها و موفقيتهاي نظام اسلامي در عرصه‌هاي مختلف مرهون تفكر و ميل بسيجي است و اگر بسیج در دوران پس از جنگ نبود و اگر امروز هم نباشد, کُمیت این انقلاب و این نظام و همه حرکتهای سازندة این کشور لنگ است .

************

تو را شنیده بودم روز خداحافظی که فرزندت را در آغوش گرفتی و بردست بلند کردی ، آن روز پسر کوچکت هم دلش می خواست پایت را بگیرد و بلندت کند اما نتوانست ، با خود اندیشید حتما سالها بعد می تواند . درست 20 سال بعد او توانست ترا روی دستش بلند کند . آخر تو فقط یک پلاک بودی و چند تکه استخوان . تورا شنیدم آن لحظه که سرت را برای شناسایی از حور بیرون آوردی و تیر مستقیم دشمن دو گوش ات را به هم دوخت ، تورا شنیدم آن زمان که همسنگرت سرت را بلند کرد و دید خون از گلویت فواره میزند و نفسهای آخرت را هرگز فراموش نکرد ، تورا شنیدم آن لحظه که با ندای هل من ناصر ینصرنی رهبرت همه چیزت را نهادی و رفتی و با گلوله مستقیم توپ ، چون غبار به آسمان رسیدی . تور ا شنیده بودم اما هرگز ندیده بودم . سن ام اقتضا نمی کرد که درک کنم تورا و ببینم رشادتهایت را .

اما 20 سال گذشت تا تو دوباره ظهور کردی و نمایان شدی . تو درست در سال 1388 ببخشید سال هزار سیصد و فتنه و اشک در عصر تمدن و گفتمان ، در عصر مدعیان فرهنگ و ادب دوباره در خیابانهای تهران و ایران گام نهادی . شنیده بودم حزب وحشی و خونخوار بعث با کمک اربابان صهیونیست و منافقین کوردل و ضدانقلاب و کموله و دموکرات و دیگران ، سرها بریدند و خانه ها ویران کردند و کودکان کشتند و یتیم کردند و سوزاندند و هتک کردند حرمت خداندان ایران را اما در فتنه 88 به چشم خویش دیدم ائتلاف بزرگ صهیونیستها و بهائیان و ملی مذهبی ها و نهضت آزادی ها و سلطنت طلبان و منافقین و زخم دیده ها و انگلیسی ها و آمریکایی ها و آقازاده ها و مفسدان اخلاقی و اقتصادی را که در روز عاشورا تو را در خیابانهای پایتخت واقعی جهان اسلام عریان کردند و با سنگ و چوب و آهن بر بدنت کوبیدند چرا که تو  برای دفاع از ولایت فقیه و قانون اساسی اسلامی قیام کرده بودی . روز عاشورا ، درست همان روزی که یزیدیان ، حسین (ع) را با  سنگ و چوب و نیزه و شمشیر میزدند ، تو هم حسینی شهید شدی برادر بسیجی ام .

آری شنیده بودم که از خیانت خواص اول انقلاب چون بنی صدرها و کشمیریها و نبوی ها ، نظام اسلامی ضربه های دردناکی خورد اما اینبار به چشم دیدم سقوط خواص و نخبگان بی بصیرت ، زمینه فتنه ای را فراهم کرد که تمامی دشمنان انقلاب را به خیابانهای تهران کشاند ، اما تو نهراسیدی و ایستادی و حتی به قمیت شهادت ات نگذاشتی یک اسلحه از پایگاه مقاومت محله تان کم شود . آنهایی که تصور کردند با آموزه های جین شارپ و مایکل لدین و جورج سوروس صهیونیست می توان نظام مقتدر اسلامی را سرنگون کرد نمی دانستند این جوان بسیجی همان شهید آیت نماینده مجلس اوایل انقلاب است که حاضر است برای رسوایی سران فتنه پرونده ها را رو کند حتی به قیمت کشته شدن با 62 گلوله در جلوی درب خانه اش . آنها نفهمیدند که اسلام به رنگ نیست که به این راحتی رنگ ببازد . نفهمیدند که بسیج همواره  پشتیبان ولایت مطلقه فقیه و فرمانبردار بی چون چرای آن است . آری تورا دیدم پس از سالها سکوت که فریاد 16 ساله ات را در نهم دی ماه به حماسه بدل کردی و دل امام زمان (عج) و نایبش را شاد کردی . تو را دیدم که در 22 بهمن سال هزار و سیصد و فتنه و اشک بهمن عظیمی را بر فتنه گران داخلی و خارجی فرو ریختی و تومار خیانتهای چند ماهه شان را پیچیدی . تو همان بسیجی 8 سال دفاع مقدس بودی که اکنون در 8 ماه جنگ نرم از 22 خرداد تا 22 بهمن 88 هم سربلند بیرون آمدی . تو حتی توانستی در فضای سایبر و اینترنت هم اقتدار جوان بسیجی را به رخ دنیا بکشی .

اکنون می بینم با گذشت سالها ، پس از عبور پر فراز و نشیب دولتها، در مسیر تند باد دشمنیها و خیانتها ، در کشاکش دعواهای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی ، در دوران سقوط نخبگان بی بصیرت ، تو چون کوه استوار ایستاده ای . با بصیرت و حکمت و شجاعت . با ولایت پذیری و دینداری مثال زدنی .

تو آنقدر بصرت داشتی  که حضرت سیدعلی در وصف تو فرمود :  بسيجي يعني علي كه تمام وجودش وقف اسلام بود.

ای بسیجی تو هم تراز علی شده ای . پس به غیر این راضی مباش . تو راضی مباش که برادر شهیدت نگران ولایت فقیه باشد . تو بایست اگر برخی نشستند و چشم بر خیانتها بستند. برادر بسیجی ام آفرین بر تو و بر همه مجاهدان تاریخ اسلام باد .      

 

مشخصات
سیرت صبح مقالات اجتماعی سیاسی فرهنگی هنری
پیوندها
پیوندهای روزانه